- بی کیل (کَ / کِ)
مرکّب از: بی + کیل، بدون کیل. بی کیله. که چیزی را وزن نکنند. بی سنجش:
دینت را با عالم حسی به میزان برکشند
بی تمیزان کار دین بی کیل و بی میزان کنند.
ناصرخسرو.
و رجوع به کیل شود
دینت را با عالم حسی به میزان برکشند
بی تمیزان کار دین بی کیل و بی میزان کنند.
ناصرخسرو.
و رجوع به کیل شود
